kim hyun joong k-pop hero

hyun fans

Hyun's right hand scar

سلام بچه ها
عید همتون مبارک باشه ان شاالله
یکی از بچه ها یه سوال پرسیده بود درباره جای زخمی که روی  دست راست هیونه و این عکسو فرستاده بود



در جواب باید بگم : باران جونم قرار بود هیونولوژی مفصل برای همه جای زخمهای هیون بنویسم برا همین به تاخیر افتاد ولی چون دوباره پرسیدی گفتم زودتر جواب بدم ضمنا من همین دورو برا هستم و پشت صحنه دارم فعالیتهایی میکنم
خب... بچه ها من خیلی برا این جای زخم هیون تحقیق کردم.تقریبا همه مصاحبه های 3 سال اول کارشونو خوندم و فیلمهارو با دقت مرور کردم . این جای زخم احتمالا سال 2007-2008 ایجاد شده . هیون خودش هیچ وقت درباره علتش صحبت نکرده ولی همیشه فنها دنباله علتش بودن.فقط یه جا تو یه مصاحبه ای از هیون میپرسن که چیزی هست تو بدنش که بخواد با جراحی پلاستیک یا ... تغییرش بده که هیون میگه تو چهرش چیزیو نداره ولی میخواد این جای زخمو ترمیم کنه... البته این کارو هیچ وقت نکرد چون دقیقا مثه یه جای زخم معمولی پروسه ترمیم و کمرنگ شدن طبیعیه خودشو طی کرد.الانم دقت کنین با اینکه کمرنگه ولی هست اما گاهی با گریم میپوشوننش. شبیه جای سوختگیه...یعنی جای بخیه نیست...چون منم دقیقا عینشو دارم حالا به یه جای موتور زده سوزونده یا موقع اطو کردن یا آشپزی کردن خودشو سوزونده دیگه خدا داند...هیون استعداد خیلی خوبی توی آسیب زدن به خودش داره


Azadeh جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 07:17
نظرات 11 + ارسال نظر
Ghazaleh.HD شنبه 19 مرداد 1392 ساعت 01:53 http://ghazalehdesign.mihanblog.com/

سلام ...
عید همگیتون مبارک
اسپیشالی مای گریت تیچر هپیی عید
استاد من تا بحال دقت نکرده بودم به اون زخم ...
کلا نمیدونم چرا نمیبینم هیچ زخم ... هیچ گونه آسیب دیدگی و ایرادی
کلا مثبت نگرم
تنها زخمی که تابحال بهش توجه کردم همون ردی که پایین چشم چپشه ... بوده
که خیلی همیشه تو چشه و دیده میشه ... اما بیشتر موقعها زیر گریمه ...
مرسی از اطلاعت پرفکتی که در اختیار ما قرار میدید ...
استاااااااااادیه ... دلم برای این مدل استاد گفتن تنگ شده بود
گومائوووو

رها جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 16:20

سلام.ببخشید دخالت میکنم ها.
سال 2007 سر اجرای سانگ فور یو موقعی که آتیش بازی ها میشه هیون فاصلش با گلوله های آتیش کم بوده واسه همین میزنه بهش یه خورده تو سینش و ساعدش رو میسوزونه و زخم میکنه.
این جای زخم تازشه :
http://upcity.ir/images2/08148813850201357584.jpg

سلام رها جون :) من خیلی تو مقاله ها دنبالش گشتم هیچ جا اینو نگفته و اون اجرایی که میگی رو ندیدم ولی احتمالش هست همینی که شما میگی باشه چون 99% مطمئنم جای سوختگیه :)
اگه میتونستی ادرسی بدی از منبع خبرت یا اون کلیپه عالی میشد :)

zahra جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 15:44

ostad delam barat ye zare shodeeee chera enghad kam peydae ???? baraye manam hamishe soal bod vali nemidonestam az ki bayad beporsam merciiii

عزیزم منم دلم برای تک تکتون تنگ میشه ... خیلی زیاد ...
دیگه باید منو ببخشید :)
استاد برا همین چیزهاست دیگه :) هر سوالی از هیون دارین میتونین بپرسین چون تا اونجائی که جا داشته استاد پیش رفته تو اطلاعات جمع کردن :) حالا یه جاهائی هم نشده دیگه مثه همین که هنوز نظر قطعی و قابل اعتمادی پیدا نکردم :) ولی به هر حال تلاشمو میکنم بهتون اطلاعات درست بدم :)

هدیه جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 14:19

سلااااااااااام استااااااااد جونی
دارم از خوشحالی بال درمیارم.....عید شما هم مبارک باشه .... نمیدونم چرا اینقدر دلم زود به زود برات تنگ میشه...
یه مدت این جای زخم ذهن منو هم حسابی مشغول کرده بود....احتمالا خاطره ی بدی ازش داره که میخواسته جاشو ترمیم کنه...

نسیم جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 11:45

استااااااااااااااااااددددددددد
دلم برات یه ذره شده بود کجا بودی چرا هیچ خبری از خود نزاشتی؟.........

نسیم سحریه استاد ...
منم دلم براتو تنگ میشه ... خیلیییییییی...
منتظرم بیای منو با خود ببری از کوچه ها :)

سارا جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 10:47

استاد ممنون بابت این توضیح.
ممنون که یکی از سوال های چندیدن ساله ذهن من رو حل کردی ممنون.
دلم برات یه ذره شده بود استاد اخه چرا کم پیدا شدی
استاد جای سوختگی باید خیلی عمیق بوده باشه که بعد از سالها تا الانم مونده باشه که بعید میدنم چون سطحشم کمه.
اگه زخمم باشه که چرا جای بخیه نداره
در کل من هنوزم

سلام عزیزم :) منم دلم براتون تنگ شده بود و میشه و خواهد شد :)
البته این سوال هنوز جواب قطعی نداره چون خود هیون هنوز نگفته چیه قضیه ولی خب قول میدم از خودش پرسیدم بهتون بگم :)))
تا الانم نپرسیدم چون استرس پیدا میکنه کسی رو عیب و ایراداش فوکوس کنه ...گرچه این عیب و ایرادی نیست ... جالبه که جای زخمشم به نظر من قشنگه :)

darya k.c جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 10:47 http://zizi99.blogfa.com

اره استاد بقیه هم خوبن از پریا که خبری ندارم چون ازم خیلی دوره اما دیروز با فاطمه بودم بحث هیونی داشتیم مثل همیشه. وایسا ببینم چرا گفتی تنگ خواهد شد نکنه دوباره میخوای بری خیلی دیر بیایمنم دلم برات تنگ شده بود میشه و خواهد شد

من همین جاها هستم دیگه دریا :) منظورم همیشه در گذر زمان بود :)

سارا جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 10:42

سلام ازاده جون خوبی عزیر دلم؟
بیانه من این چند وقت به نت دسترسی نداشتم و نمیتونستم بیام بهت سر بزنم
دلم برات یه ذره شده بود
الان یک ساعته که از وبلاگت اوندم بیرون چون با موبایل اومدم نتونستم اونجا نظر بزارم
خدا شاهده هیچ وقت واسه بسته شدن هیچ وبی یا هر بلایی که سرش بیاد گریه نکردم اما خداشاهده هنوزم بغزش تو گلومه و وقتی داشتن جملات خداحافطیتو میخوندنم فقط اشک میریختم و جمله بعدت رو میخوندم
اون لحطه ارزو داشتم که شمارتو داشتم و پشت تلفن برات گریه میکردم
نمیدونم چرا ولی این حسم بود
اونی عزیزم تا و نوشته های قشنگت که همیشه از بطن قلبت و با تمام احساست تراوش می کردن رو دوست داشتم و تا ابد دارم
همیشه مثل یه خواهر باهوش و دقیق و با محبت دیدمت که خالصانه و بی هیچ انتطاری واسه هیون و فن هاش زحمت کشیده
بارها گفتم که به داشتن دوستی مثل تو افتخار میکنم
امیدوارم هرجا که هستی خداوند پشت و پناهت باشه و یک لحطه ازاده رو به حال خودش رها نکنه
و هر ارزوی قشنگی که داری خداوند بهت ببخشتشون
دوست دارم عزیز دلم بووووووssssss
اونی ازاده چرا جواب این نظرم رو ندادی

سارا جونممممممممممم ... عزیزم ...هنوز ندیدم که جواب بدم ... خودمم هر وقت میرم و میخونم فقط گریه میکنم همینطور که الان بغضم با حرفات شکست... ممنونم از محبت صادقانت... از لطفت ... واقعا ممنونم ... یه وقتهایی آدم نمیدونه چی بگه چون گم میشه تو لغتها و هیچ کدوم احساسشو نمیتونن بگن... من 2 هفتست تو این برزخم...نه زمینم نه هوام ...

darya k.c جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 09:16 http://zizi99.blogfa.com

استااااااااااااااااااددددددددد
دلم برات یه ذره شده بود
چرا انقدر دیر به دیر میای من میترسم نگرانت میشم بعد دق میکنم میفتم رو دست این پریا و فاطمه ها بعد اینا بی لیدر شن چی کار کنن؟
شوخی کردم شما رو فرف سر ما جادارید
ممنون بابت اطلاعاتت من قبلا این زخم و دیده بود اما تاحالا درموردش کنجکاو نشده بودم
بازم دستت دردنکنه

سلام دریا جونم :) منم دلم براتون تنگ شده بود و میشه و خواهد شد :)
بقیه برو بکس خوبن؟
استاد دیگه رو همه چیه هیونش فوکوس میکنه :)

MoXie جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 08:22

داداش هیونگ هگم دیدم که توی یکی از اپیزود های سریالش دقیقا همچین زخمی داره...
من به شخصه دیدم که زخم تیغ این شکلیه...بد برداشت نکنید ولی...
احتمالا وقتی داشتن موهای دستشون رو میزدن این شکلی شده....این احتمالیه که من میدم البته...

البته من 99% مطمئنم جای بریدگی نیست چون جای اسکار اونها فرق داره و اینطور تغییر رنگ واضع نمیده و اگه بریدگی بود که میخواست اینهمه مدت جاش بمونه احتمالا بخیه میخواست ولی این جای بخیه نداره :)) نمیدونم حالا...شاید از رو تجربه دارم میگم :)
فک نکنم اجازه بدن اینها خودشون موهای دستشونو بزنن :))) نونا های کواوردیناتور این کاراشونو میکنن که خودشونو زخم و زیلی نکنن مخصوصا اون اولا :))) بازم مرسی :)

asalhyuni جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 08:01

اخهههههههه
واقعا استعداد خاصی داره!!!!
میگم کاشکی معاف میشدد با این همه زخم روی بدنش!!!

سلام عزیزم :)
استعداد بددددددددددددد خوبی داره تو این زمینه . داستان تک تک آسیبها و جای زخماشو بگم مثنوی 70 من میشه :) تازه اسیبهایی که اثر نذاشته از خودش که بماند...برا همین نگرانه اون سربازیه لعنتیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد